هیچ شنیده ای که مرغی اسیر
قفس را هم بردارد و با خود ببرد!
ما را چه شده است که نه از او درس می گیریم و نه به یاد او در دل هایمان شمعی روشن می کنیم ! فشار درس ، فشار امرار معاش، فشار زندگی و زرق و برق آینده پزشکی !
آیا این همه را عزت الملوک نداشت!
چرا داشت اما دردی هم در سینه داشت که به خاطر آن شب ها را تا صبح می اندیشید و روزها را مبارزه می کرد و ما را تریاق روزمرگی چنان مدهوش کرده که دیگران آن درد را نداریم.
دکتر شهید عزت الملوک کاووسی از نگاه همکلاسی هایش
· در سال 1337 در مشهد به دنیا آمد و در سال 1357 در تهران به شهادت رسید.
· پدرش بازنشسته وزارت کشور بود و از لحاظ مادی هم مشکلی نداشت.
· مادرش مقید بود و از یک خانواده کرمانشاهی
· خواهر و برادرهایش عقاید و سلیقه های مختلفی داشتند.
· پدرش می گوید:« بیش از حد مطالعه می کرد و مساعدت عای ما به خودش را می گرفت و در جنوب شهر خرج می کرد.
· ساده می پوشید و ساده زندگی می کرد.
· قرآن را خوب می دانست و می فهمید.
· مرید امام بود و فقط در راه امام قدم بر می داشت.
· دانشجوی رشته پزشکی بود. در دانشگاه پزشکی دانشگاه تهران
اسمش عزت الملوک بود و سیمین صدایش می کردند. راستی استادش می گفت: در کلاس هایش حتی یک جلسه غیبت نداشت است. در جمع 121 نفری هم دوره ای هایش نفر اول بوده است.
این ها اندکی بود از زندگی نامه 20 ساله شهید عزت الملوک کاووسی؛ شهید شاخص جامعه پزشکی کشور در سال 1391 شهیدی که در بحبوحه انقلاب حلاوت شهادت را با طعم خون چشید.
اما عزت الملوک از زبان همکلاسی هایش :
<** ادامه مطلب... **>
"متعبد و مقید به فرایض دینی"
آشنایی من با شهید کاووسی به سال 56 در جلسات قرآن دانشجویان مذهبی دانشکده برمی گردد این کلاس ها باعث شد من شهید کاووسی را بشناسم . ایشان روحیه بسیار بسیار مذهبی و تعبد گونه داشتند بسیار مقید به انجام فرایض دینی بود در کلاس های قرآن ، زمانیکه در بحث های قرآنی شرکت می کرد ، کاملا مشهود بود که وی اهل عبادت است. معنای عبادت، بندگی خدا و خدمت به بندگان خد را به درستی درک کرده است .( خانم دکتر باروتی ،متخصص زنان و زایمان)
"مرید امام"
امام (ره) را می فهمید و مرید امام بود. اصالت اسلامی در وجودش موج می زد و هیچگاه با مباحث القاطی همراهی نمی کرد.وب تابع و رهرو رهبر فقید انقلاب بود و هیچ حرف و حرکتی مغایر بانظر امام(ره) را نمی پذیرفت. شهید کاووسی خود را وقف حمایت از انقلاب و خدمت رسانی به مردم تمام کرده بود و هرگز فرصتی برای برخوردهای تئوریک نداشت. تبعیت از امام خمینی (ره) و خدمت رسانی به مردم دغدغه اصلی زندگی او بود. ( خانم دکتر باروتی متخصص زنان و زایمان)
شهید عزت الملوک به شدت نسبت به پیام های حضرت امام(ره) حاس بودند، بطوریکه وقتی ایشان روی استقلال اقتصادی و کاشت هر چه بیشتر محصول در جهت رسیدن به خودکفایی تأکید نمودند، این شهیدعزیز به ما توصیه می کردند که از فضاهای داخل منزل برای این امر استفاده کنیم . خود او می گفت من با بردن مقداری خاک به پشت بام در صدد کاشتن سیب زمینی هستم و به ما هم توصیه می کردند که از باغچه و سایر فضاهای داخل خانه در این جهت استفاده کنیم. ( دکتر مرضیه وحید دستجردی ، وزیر اسبق بهداشت درمان و آموزش پزشکی)
بیرون از خانه به کسانی که ضعیف و فقیر بودن کمک می کرد. از جمله خانواده فقیری بود که دو دختر فلج اطفال داشتند و او من را هم با آن ها آشنا کرد و حالا هم خانواده من به آنها سر می زنند.
از کمک هزینه دانشجویی خودش به چنین خانواده هایی کمک می کرد و یا چیزی می خرید و به آنها سر می زد ( دکتر طیبه ضرغامی ، متخصص رادیولوژی )
همه ما از ابتدای ورود به سرعت در حال دست و پنجه نرم کردن با واحد های درس و گذراندن ترم های تحصیلی ، یکی پس از دیگری بودیم و او در کنار این ها به اقشاری فکر می کرد که رشته پزشکی را برای خدمت به آنها انتخاب کرده بود ( دکتر شیرین قاضی زاده متخصص زنان و زایمان)
"انقلابی"
یک روز که ما در کلاس نشسته بودیم و منتظر استاد بودیم ناگهان درب کلاس باز شد. دختری با لباس خیلی ساده ، روسری یک مانتو و شلوار و یک کفش خیلی ساده وارد کلاس شد و خطاب به بچه ها گفت: « شما به کلاس آمدید و منتظر استاد هستید در حالی که رهبر ما در نجف محاصره کردند و شما همین طور نشسته اید تا کلاس تشکیل شود.
من و تعدادی از همکلاسی هایم با اینکه می دانستیم اوضاع و احوال کشور چگونه است اما جرات ابراز این حرف ها و مطرح کردن این مسائل را در ملاعام نداشتیم و از اینکه یک نفر آمد جلوی ما ایستاد و این حرف ها را به زبان راند بسیار ترسیدیم و متعجب شدیم. اصرار زیادی برای بیرون کردن ما از کلاس نمود و ما که قاطعیت وی را دیدیم کلاس را ترک کردیم.( دکتر معصومه گیتی متخصص رادیولوژی)
جسله ای در تالار شهید عزلت تشکیل شد و نمایندگان دانشجویان پشت تریبون جمع شدند تا در مورد تحریم کلاس ها بحث شود تنها نماینده از گروه دختران شعید عزت الملوک کاووسی بود و جالب بود که نظرات وی از سایرین که پسران بودند انقلابی تر بود.( دکتر شیرین قاضی زاده ، متخصص زنان و زایمان)
"منافقین!"
منافقین دنبال کسانی بودند که هوش اجتماعی بالا داشته باشند. اینکه دانشجویی درسش خوب باشد و فعال هم باشد. به دردشان می خورد. هم در تصمیم گری های سیاسی و هم در جذب نیرو چون روی افراد مانور می دادند.
... پس از شهادت او هم یک بار جلسه بزرگداشت برایش گرفتند. همه را جمع کردند و می خواستند از او تجلیل کنند تا به عنوان یکی از شهدای خودشان مطرح شود. چون آن زمان شهید دزدی هم می کردند! ولی از آنجایی که او با خدا بود و خدا هم با او منافقان به هدف خود نرسیدند. ( دکتر طیبه ضرغامی ، متخصص رادیولوژی)
وقتی پرنده شد :
22 بهمن سال 57 دانشجویان مذهبی در بیمارستان امام خمینی (ره) جلسه داشتند که ایشان هم در آن جلسه حضور داشتند و چون مبارزه خیابانی شروع شده بود جهت روش کمک به مبارزان خیابانی برنامه ریزی می شد، ایشان در تیمی قرار گرفت که اطراف دانشگاه و میدان انقلاب (24 اسفند سابق) مستقر می شوند و با روپوش سفید در حالی که مجروح را به آمبولانس منتقل می کرده است مورد اصابت تیر قرار می گیرد و جان به جان آفرین تسلیم می َنماید.
برچسب ها : شهدای شاخص ، شهدای مبارز ,