پيام
@شميم ياس @
92/8/28
مسیر عرشی
28 مرداد سال 59، روزي بود که صديقه و دوستانش خسته از مداواي مجروحان و در حالي که پابهپاي پاسداران دويده بودند، در اتاقي دور هم نشسته و استراحت ميکردند. در همين هنگام دختري وارد جمع سه نفرهشان شد. صديقه او را ميشناخت.گاهي او را در کتابخانه ديده بود. دخترک منافق به بهانهاي اسلحه صديقه را برداشت و مستقيما گلولهاي به سينهاش شليک کرد.
مسیر عرشی
پس از چند ساعت که از آن اتفاق دلخراش ميگذشت، محمود با چهرهاي غمگين و برافروخته به جمع سپاهيان برگشت و با حالت خاصي خبر شهادت او را اعلام کرد و در آن جمع اظهار داشت: بچهها من هم ديگه عمري نخواهم داشت. شايد خواست خدا بود که عقد ما در دنياي ديگري بسته شود.
مسیر عرشی
14 مهر سال 59، محمود خادمي در حالي که داوطلب شده بود که دوست بيمارشان را به بيمارستان برساند، ماشينش توسط گروهکهاي تروريست ضد انقلاب مورد حمله قرار گرفت. او تا آخرين گلوله خود مقاومت کرد. افراد مهاجم، غافل از اينکه او راننده ماشين نيست، بلکه محمود خادمي، فرمانده اطلاعات سپاه بانه است،
مسیر عرشی
پس از به شهادت رساندن وي براي خاموش کردن آتش خشم و کينه خود، قسمتي از صورت او را نيز با شليک گلولههاي تخم مرغي از بين بردند و به اين ترتيب بود که محمود خادمي نيز پس از دو ماه جدايي از صديقه به او پيوست تا همانطور که خود گفته بود "عقدشان در دنيايي ديگر و در آسمانها بسته شود."
نسيم صبح سعادت
@};- @};- @};-