منيره غلامي توکلي - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 منيره غلامي توکلي - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Sun, 28 Apr 2024 12:01:37 GMT منيره غلامي توکلي فاطمه، مانند صاحب نامش مظلوم به شهادت رسيد و غريبانه دفن شد شنبه18 شهريور57صبح اول وقت،وقتي که پيکر فاطمه را براي خاک سپاري به قطعه 17 بهشت زهرا آوردند؛ نيروهاي گارد در اطراف مزار ايستاده بودند؛ من هم بالاي سر مزار فاطمه نشسته بودم، يکي از گاردي‌ها به من گفت: دوست دارم تو را هم اين جا بکشم و خونت بر روي مزار فرزندت بريزيم! http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/11112096/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/47/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/47/"><span class="mb">فاطمه، مانند صاحب نامش مظلوم به شهادت رسيد و غريبانه دفن شد شنبه18 شهريور57صبح اول وقت،وقتي که پيکر فاطمه را براي خاک سپاري به قطعه 17 بهشت زهرا آوردند؛ نيروهاي گارد در اطراف مزار ايستاده بودند؛ من هم بالاي سر مزار فاطمه نشسته بودم، يکي از گاردي‌ها به من گفت: دوست دارم تو را هم اين جا بکشم و خونت بر روي مزار فرزندت بريزيم!</span></A><br ms1="http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-11-25/shhyd_ftmh_nwrwzyn_0.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-11-25/shhyd_ftmh_nwrwzyn_0.jpg?w=151&amp;h=163' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sat, 04 Mar 2017 10:48:00 GMT *دشت نوشته شهيد چمران در مورد فوزيه شيردل :* "دختر پرستاري که پهلويش هدف گلوگه دشمن قرار گرفته بود، از در بيرون مي بردند. آنقدراز بدنش خون رفته بود که صورتش سفيد و بيرنگ شده بود. 16 ساعت پيش مجروح شده بود به شدت از پهلويش خون مي رفت نه پزشکي نه دارويي اين فرشته بي گناه ساعاتي بعد در ميان شيون و زجّه زدنها جان به جان آفرين تسيلم کرد." http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8453288/ <span class="mb">*دشت نوشته شهيد چمران در مورد فوزيه شيردل :* &quot;دختر پرستاري که پهلويش هدف گلوگه دشمن قرار گرفته بود، از در بيرون مي بردند. آنقدراز بدنش خون رفته بود که صورتش سفيد و بيرنگ شده بود. 16 ساعت پيش مجروح شده بود به شدت از پهلويش خون مي رفت نه پزشکي نه دارويي اين فرشته بي گناه ساعاتي بعد در ميان شيون و زجّه زدنها جان به جان آفرين تسيلم کرد.&quot;</span><br ms1="http://shohadayezan.ir/sites/default/files/3847.jpg?1388224805"><div class='w3-display-container'><img src='http://shohadayezan.ir/sites/default/files/3847.jpg?1388224805?w=215&amp;h=129' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 04 Mar 2014 23:43:00 GMT *حميده شاهمردي از بانوان فعال در "چايخانه" ( پشت جبهه) در دوران جنگ، تهيه مواد اوليه درست کردن حتي چيزهايي مثل مربا و ترشي با وجود فقر اقتصادي و مشکلات جنگ، چندان راحت نبود. به ياد دارم که گاهي با کيسه پلاستيکي در محل مي چرخيدم و از هر خانه حتي شده يک قاشق شکر براي کمک به جبهه مي گرفتم، http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/10535352/ <span class="mb">*حميده شاهمردي از بانوان فعال در &quot;چايخانه&quot; ( پشت جبهه) در دوران جنگ، تهيه مواد اوليه درست کردن حتي چيزهايي مثل مربا و ترشي با وجود فقر اقتصادي و مشکلات جنگ، چندان راحت نبود. به ياد دارم که گاهي با کيسه پلاستيکي در محل مي چرخيدم و از هر خانه حتي شده يک قاشق شکر براي کمک به جبهه مي گرفتم،</span><br ms1="http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1395/07/07/110_1.jpg?itok=DQSrkHBM"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1395/07/07/110_1.jpg?itok=DQSrkHBM?w=230&amp;h=86' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div><br ms2="http://s8.picofile.com/file/8269014034/110.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://s8.picofile.com/file/8269014034/110.jpg?w=450&amp;h=600' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Thu, 29 Sep 2016 12:11:00 GMT فاطمه اسفندياري از زنان فعال در پايگاع علم الهدي( پشت جبهه) با تأکيد بر اينکه تمام خدمت پشت جبهه گربه و غم نبود، گفت: برخي از شيرزنان جنوب که در پايگاه علم‌الهدي با ما مشغول به فعاليت بودند، صداي مردانه داشتند، بر همين اساس گاهي با زدن چفيه به‌صورت، خود را به‌ هيبت عراقي‌ها درآورده و نيمه‌شب که همه جا تاريک ‌شده و خانم‌ها مي‌خواستند بخوابند از بيرون وارد خوابگاه مي‌شدند http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/10535365/ <span class="mb">فاطمه اسفندياري از زنان فعال در پايگاع علم الهدي( پشت جبهه) با تأکيد بر اينکه تمام خدمت پشت جبهه گربه و غم نبود، گفت: برخي از شيرزنان جنوب که در پايگاه علم‌الهدي با ما مشغول به فعاليت بودند، صداي مردانه داشتند، بر همين اساس گاهي با زدن چفيه به‌صورت، خود را به‌ هيبت عراقي‌ها درآورده و نيمه‌شب که همه جا تاريک ‌شده و خانم‌ها مي‌خواستند بخوابند از بيرون وارد خوابگاه مي‌شدند</span><br ms1="http://tanineyas.ir/sites/default/files/field/image/1395/07/07/123.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/field/image/1395/07/07/123.jpg?w=300&amp;h=297' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Thu, 29 Sep 2016 12:20:00 GMT دکتر چمران:سريع زخمي‌ها و شهداء را از اينجا دور کنيد. هلي‌کوپتر از زمين بلند شد. رگبار گلوله‌ها پروانه‌ هلي‌کوپتر با تپه‌ برخورد کرد و شکست. هلي‌کوپتر به زمين نشست..دقايقي بعد دوباره بلند شد. پره‌هاي آن با ديواره‌هاي تپه برخورد مي‌کرد. يک دفعه کابين متلاشي شد جسد فوزيه از کابين هلي‌کوپتر آويزان شد. پاهايش داخل بود و بدنش آويزان شده بود بيرون. روپوش سفيدش که سرخ شده بود در هوا تکان مي‌خورد. http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8453212/ <span class="mb">دکتر چمران:سريع زخمي‌ها و شهداء را از اينجا دور کنيد. هلي‌کوپتر از زمين بلند شد. رگبار گلوله‌ها پروانه‌ هلي‌کوپتر با تپه‌ برخورد کرد و شکست. هلي‌کوپتر به زمين نشست..دقايقي بعد دوباره بلند شد. پره‌هاي آن با ديواره‌هاي تپه برخورد مي‌کرد. يک دفعه کابين متلاشي شد جسد فوزيه از کابين هلي‌کوپتر آويزان شد. پاهايش داخل بود و بدنش آويزان شده بود بيرون. روپوش سفيدش که سرخ شده بود در هوا تکان مي‌خورد.</span><br ms1="http://shohadayezan.ir/sites/default/files/images/45.preview.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://shohadayezan.ir/sites/default/files/images/45.preview.jpg?w=640&amp;h=463' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 04 Mar 2014 22:54:00 GMT *معلمي که در حرم امن الهي پروانه اي جاودانه شد* شهيد شاخص بسيج جامعه زنان کشور در سال 95 / شهيد رقيه رضايي لايه از شهداي حج خونين سال 66 http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/10106819/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/39/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/39/"><span class="mb">*معلمي که در حرم امن الهي پروانه اي جاودانه شد* شهيد شاخص بسيج جامعه زنان کشور در سال 95 / شهيد رقيه رضايي لايه از شهداي حج خونين سال 66</span></A><br ms1="http://markazibso.ir/wp-content/uploads/2016/03/a9a7868886-a8a78688a786/3786.jpg12.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://markazibso.ir/wp-content/uploads/2016/03/a9a7868886-a8a78688a786/3786.jpg12.jpg?w=230&amp;h=306' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 02 May 2016 21:20:00 GMT 26 اسفند سال 66 مقارن با عيد مبعث، صداي آژير که بلند شد فاطمه در آشپزخانه مادرش مشغولآوردن آب براي بچه ها بود. لحظه اي بعد خانه با صداي مهيبي با ويران شد!... مهدي کودک شش ماه فاطمه شهيد شده بود اما او هنوز زيرآوار زنده بود. نور به صورتش تابيد دست بر سرش برد و گفت: *حجاب ندارم، چادرم کو؟* خواهرش روسري را به او داد فاطمه را به بيمارستان رساندند؛او يک روز ديرتر از مهدي، آسماني شد. http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8489343/ <A href='http://arshiyan.parsiblog.com/Posts/36/ستاره+اي+درخشان+در+دانشگاه+الزهراء+(س)/' class=gl ls="http://arshiyan.parsiblog.com/Posts/36/ستاره+اي+درخشان+در+دانشگاه+الزهراء+(س)/"><span class="mb">26 اسفند سال 66 مقارن با عيد مبعث، صداي آژير که بلند شد فاطمه در آشپزخانه مادرش مشغولآوردن آب براي بچه ها بود. لحظه اي بعد خانه با صداي مهيبي با ويران شد!... مهدي کودک شش ماه فاطمه شهيد شده بود اما او هنوز زيرآوار زنده بود. نور به صورتش تابيد دست بر سرش برد و گفت: *حجاب ندارم، چادرم کو؟* خواهرش روسري را به او داد فاطمه را به بيمارستان رساندند؛او يک روز ديرتر از مهدي، آسماني شد.</span></A><br ms1="http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1392/12/27/ftmh_qzwyny.jpg?itok=8xpTiGcH"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1392/12/27/ftmh_qzwyny.jpg?itok=8xpTiGcH?w=230&amp;h=266' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 18 Mar 2014 16:35:00 GMT مادرمحمودي،مادر تمامي رزمنده ها يکبار جاده آبادان-ماهشهر بسته بود و بچهها روي تپه ها خوابيده بودند و به سمت عراقيها تيراندازي مي کردند.آتش دشمن سنگين شده بود،به هر زحمتي خودش را رساند به بچه ها.از دور نگاهش مي کردم.سينه خيز از خاکريز بالا رفت تا به سنگرها رسيد. از کيسه اش کادويي در آورد وگذاشت بالاي سر رزمنده اي که داشت به سمت عراقيها تيراندازي ميکرد. بيچاره آن رزمنده از تعجب داشت شاخ در ميآورد. http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/11111989/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/44/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/44/"><span class="mb">مادرمحمودي،مادر تمامي رزمنده ها يکبار جاده آبادان-ماهشهر بسته بود و بچهها روي تپه ها خوابيده بودند و به سمت عراقيها تيراندازي مي کردند.آتش دشمن سنگين شده بود،به هر زحمتي خودش را رساند به بچه ها.از دور نگاهش مي کردم.سينه خيز از خاکريز بالا رفت تا به سنگرها رسيد. از کيسه اش کادويي در آورد وگذاشت بالاي سر رزمنده اي که داشت به سمت عراقيها تيراندازي ميکرد. بيچاره آن رزمنده از تعجب داشت شاخ در ميآورد.</span></A><br ms1="http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-12-10/img17563643.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-12-10/img17563643.jpg?w=600&amp;h=372' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sat, 04 Mar 2017 10:23:00 GMT جانبازي که برات بهشت را از ائمه اطهار گرفت صبح يکي از روزها منيره به مادرش گفت: ديشب خواب عجيبي ديدم. خواب ديدم دو نفر سادات، پاي تختخوابم ايستاده بودند، بابا هم بالاي سرم بود!. آن دو سيد از من خواستند که از جايم بلند شوم، ولي من گفتم نمي توانم! آنها باز هم اصرارکردند و من دوباره گفتم« نمي توانم ازجايم بلندشوم! از پدرم بپرسيد اوهم مي داند که نمي توانم.» http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/11111997/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/45/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/45/"><span class="mb">جانبازي که برات بهشت را از ائمه اطهار گرفت صبح يکي از روزها منيره به مادرش گفت: ديشب خواب عجيبي ديدم. خواب ديدم دو نفر سادات، پاي تختخوابم ايستاده بودند، بابا هم بالاي سرم بود!. آن دو سيد از من خواستند که از جايم بلند شوم، ولي من گفتم نمي توانم! آنها باز هم اصرارکردند و من دوباره گفتم« نمي توانم ازجايم بلندشوم! از پدرم بپرسيد اوهم مي داند که نمي توانم.»</span></A><br ms1="http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-11-26/4848_1.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-11-26/4848_1.jpg?w=500&amp;h=410' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sat, 04 Mar 2017 10:26:00 GMT پرستارارمني که با اهداي خون خود رزمنده مجروح را نجات داد داشتم چايي مي خوردم که يکدفعه آمبولانسي با کلي مجروح وارد بيمارستان شدن کار را سريع شروع کردم يکدفعه يکي از بيماران لباسم را گرفت و گفت خواهش مي کنم نگذاريد من بميرم فقط 30 روزه که عقد کردم نامش "علي مرادي" بود ملحفه را کنار زدم متوجه شدم که ترکش به شکمش خورده و روده هايش متلاشي شده بايد بهش خون تزريق مي کردم، http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/11112029/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/46/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/46/"><span class="mb">پرستارارمني که با اهداي خون خود رزمنده مجروح را نجات داد داشتم چايي مي خوردم که يکدفعه آمبولانسي با کلي مجروح وارد بيمارستان شدن کار را سريع شروع کردم يکدفعه يکي از بيماران لباسم را گرفت و گفت خواهش مي کنم نگذاريد من بميرم فقط 30 روزه که عقد کردم نامش &quot;علي مرادي&quot; بود ملحفه را کنار زدم متوجه شدم که ترکش به شکمش خورده و روده هايش متلاشي شده بايد بهش خون تزريق مي کردم،</span></A><br ms1="http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-11-20/190832.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://shohadayezan.ir/sites/default/files/image/news/1395-11-20/190832.jpg?w=600&amp;h=420' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sat, 04 Mar 2017 10:38:00 GMT معلمي که با ده عضو خانوادهاش شهيد شد http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/10106824/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/40/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/40/"><span class="mb">معلمي که با ده عضو خانوادهاش شهيد شد</span></A><br ms1="http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/06/13/13910613000132_PhotoA.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/06/13/13910613000132_PhotoA.jpg?w=250&amp;h=150' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 02 May 2016 21:24:00 GMT @};- نسترن، گلي شکفته در باغ تاسوعاي حسيني@};- نسترن در هفتمين رو از هفتمين ماه سال 1381 در چابهار متولد شد. اصالت او مشهدي بود و در تاسوعاي حسيني 89 در عمليات تروريستي به شهادت رسيد. مدير مدرسه از او به عنوان دختري باهوش، فعال و مهربان و هنرمند- نقاش- ياد مي کند که جايش هميشه در پشت نميکت هاي مدرسه براي دوستان و همکلاسي هايش خالي است . http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8326308/ <A href='http://arshiyan.parsiblog.com/' class=gl ls="http://arshiyan.parsiblog.com/"><span class="mb">@};- نسترن، گلي شکفته در باغ تاسوعاي حسيني@};- نسترن در هفتمين رو از هفتمين ماه سال 1381 در چابهار متولد شد. اصالت او مشهدي بود و در تاسوعاي حسيني 89 در عمليات تروريستي به شهادت رسيد. مدير مدرسه از او به عنوان دختري باهوش، فعال و مهربان و هنرمند- نقاش- ياد مي کند که جايش هميشه در پشت نميکت هاي مدرسه براي دوستان و همکلاسي هايش خالي است .</span></A><br ms1="http://www.shohadayezan.ir/sites/default/files/images/mvc-18280.preview.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.shohadayezan.ir/sites/default/files/images/mvc-18280.preview.jpg?w=480&amp;h=640' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Thu, 23 Jan 2014 20:01:00 GMT طوبي که تنها 10 سال داشت در تظاهراتي در نهم آذر 57 در حالي که خواهر 3 ساله‌اش را به پشتش بسته بود با گلوله سربازان رژيم شاهنشاهي هر دو به شهادت رسيدند. مادر شهيده طوبي يزدانخواه: طوبي را که از قبر بيرون آوردند،مشخص بود تير خورده ولي در بدنش نبود. در همان لحظه پدرشان وضو گرفت تا نماز شکر بخواند.خديجه را از هم از قبر بيرون آورند که ديدند آن تير در قلب خديجه است. http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8165214/ <A href='http://arshiyan.parsiblog.com/Posts/30/نماز+شکر+پدر+در+طي+شهادت+طوبي+و+خديجه+%2f+يک+گلوله+و+دو+قلب/' class=gl ls="http://arshiyan.parsiblog.com/Posts/30/نماز+شکر+پدر+در+طي+شهادت+طوبي+و+خديجه+%2f+يک+گلوله+و+دو+قلب/"><span class="mb">طوبي که تنها 10 سال داشت در تظاهراتي در نهم آذر 57 در حالي که خواهر 3 ساله‌اش را به پشتش بسته بود با گلوله سربازان رژيم شاهنشاهي هر دو به شهادت رسيدند. مادر شهيده طوبي يزدانخواه: طوبي را که از قبر بيرون آوردند،مشخص بود تير خورده ولي در بدنش نبود. در همان لحظه پدرشان وضو گرفت تا نماز شکر بخواند.خديجه را از هم از قبر بيرون آورند که ديدند آن تير در قلب خديجه است.</span></A><br ms1="http://tanineyas.ir/sites/default/files/tanineyase1_443.jpg?1385891982"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/tanineyase1_443.jpg?1385891982?w=250&amp;h=150' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Fri, 06 Dec 2013 12:21:00 GMT فرشته اي خونين بال در لباس پرستاري http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8453129/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/35/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/35/"><span class="mb">فرشته اي خونين بال در لباس پرستاري</span></A><br ms1="http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1392/12/13/tanineyas.jpg?itok=4aeiKqMH"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1392/12/13/tanineyas.jpg?itok=4aeiKqMH' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 04 Mar 2014 22:12:00 GMT @};- محبوبه دانش شهيده 17 ساله راهپيمايي 17 شهريور 57@};- *محبوبه دانش" شهيده 17 ساله اي است که در روز 17 شهريور سال 57 در جريان راهپيمايي به شهادت رسيد و امروز به مناسبت فرارسيدن اين روز يادش را گرامي مي داريم. اين شهيده در راهپيمايي 17 شهريور در ميان تظاهرکنندگان بود که بر اثر اصابت گلوله نيروهاي رژيم ستم شاهي به قلبش در حوالي چهار راه کوکاکولا به شهادت رسيد. http://arshiyan.parsiblog.com/Feeds/8877827/ <A href='http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/38/' class=gl ls="http://arshiyan.ParsiBlog.com/Posts/38/"><span class="mb">@};- محبوبه دانش شهيده 17 ساله راهپيمايي 17 شهريور 57@};- *محبوبه دانش&quot; شهيده 17 ساله اي است که در روز 17 شهريور سال 57 در جريان راهپيمايي به شهادت رسيد و امروز به مناسبت فرارسيدن اين روز يادش را گرامي مي داريم. اين شهيده در راهپيمايي 17 شهريور در ميان تظاهرکنندگان بود که بر اثر اصابت گلوله نيروهاي رژيم ستم شاهي به قلبش در حوالي چهار راه کوکاکولا به شهادت رسيد.</span></A><br ms1="http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1393/06/17/81303870-5936900.jpg?itok=K0GZSc8M"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1393/06/17/81303870-5936900.jpg?itok=K0GZSc8M?w=230&amp;h=345' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div><br ms2="http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1393/06/17/81304897-5938649.jpg?itok=lfgJqrVF"><div class='w3-display-container'><img src='http://tanineyas.ir/sites/default/files/styles/node_thumb/public/field/image/1393/06/17/81304897-5938649.jpg?itok=lfgJqrVF?w=230&amp;h=154' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 09 Sep 2014 00:07:00 GMT