... روستای انجپل یکی از روستاهای مذهبی شهر آمل، در خانه سید غلامحسین هاشمی، دردی شیرین سراسر وجود سیده زهرا را فراگرفت، اذان ظهر نخستین روز خرداد ماه سال 1346 پنچیمن دختر خانواده به دنیا آمد. وقتی سیده آذر که برای آوردن مامای محلی رفته بود به خانه رسید، دقایقی از تولد خواهرش میگذشت.
سید غلام حسین و همسرش که هر دو از سادات و خانواده روحانیت منطقه هزار جریب ساری بودند دخترشان را طاهره نامیدند. سیده طاهره تحت تعالیم پدرش از کودکی با قرآن، نهجالبلاغه و سایر کتب روایی شیعی انس و الفت پیدا کرد و به دلیل جو فرهنگی و مذهبی خانواده روح تشنهاش با عمیقترین مفاهیم دینی و معنوی سیراب شد.
طاهره از شش سالگی؛ درست وقتی نخستین گام ها را برای آموزش در مدرسه برداشت لحظهای از مطالعه غافل نبود. عشق به مطالعه در کتب اسلامی و اندیشه های متفکران بزرگ انقلاب از او دختری با شعور و درکی بالاتر از سنش، ساخته بود.
او دختری مهربان، دلسوز و دانشآموزی نمونه و موفق بود. طاهره حتی در برخورد با دانشآموزانی که تحت تأثیر تبلیغات گروهکهای منحرف قرار گرفته بودند، بسیار مهربان، باحوصله و دلسوز بود و از فرط مهر و دوستی، آنها را به خود جذب میکرد
هرگز در ادای تکالیف واجب دینی، کوتاهی نمیکرد و مستحبات را تا جایی که میتوانست، به جا میآورد. به حجابش اهمیت زیادی می داد و تا لحظهای شهادت برای چادرش را بر روسری اش سنجاق کرده بود!
در کارهای هنری چون خطاطی، طراحی، گلدوزی، نگارش مقاله، تهیه روزنامه دیواری و نیز ادارهی برنامههای فرهنگی مدرسه موفق بود. " طاها" تخلصی بود که با آن آثار خود را امضا می کرد. تخلصی که خیلی ظریف و دقیق از ابتدای اسم و فامیلش، گرفته شده بود.از ویژگیهای کار هنری و گرافیکی طاهره که وی را ممتاز ساخته بود، قالب ها و محتوای انقلابی و سیاسی گرافیک بود. وی به خوبی مفاهیم سیاسی و انقلابی را به تصویر می کشید.
او طراحی و اجرای بسیاری از برنامههای فرهنگی، اجتماعی و حرکتهای سیاسی مدرسه را بر عهده داشت. بسیار خوش فکر بود و ایدهها و طرحهای زیبا و آموزندهای را برنامه ریزی کرده و به بهترین شکل ممکن اجرا میکرد. برگزاری انتخابات نمادین برای بچهها، راهاندازی کتابخانه مدرسه و اجرای نمایشنامه های انقلابی در قالب بازی های کودکانه از اقدامامت بیاد ماندی او بود.
بینش و بصیرت سیاسی بسیار قوی داشت؛ به طوری که در محیط مدرسه بر پایه یک اصل نمی ایستاد. اصل دومی برای طاهره مطرح بود و آن، انجام فعالیت های سیاسی و تربیتی بود. قطعا حضورش در راهپیماییها و تجمعات ضد رژیم پهلوی او را با مواضع انقلاب و آرمانهای امام خمینی (ره) آشنا کردهبود. سیده طاهره و خواهرش، همیشه در صف مقدم راهپیماییهای ضد رژیم حضور داشتند. طاهره یکی از اعضای موثر انجمن اسلامی و عضو فعال پایگاه بسیج شهید محله بود...
روز ششم بهمن ماه سال 1360 گروهک های معاند انقلاب با اشغال شهر با نیروهای بسیجی و مردمی در گیر شده بودند، این روز درست مصادف با عقد خواهرش سیده فاطمه بود.
شب تا صبح درگیری شدیدی بین جنگلی ها – اعضای اتحادیه کمونیست های ایران- و نیروهای مسلح شهر به خصوص پاسداران اتفاق افتاده بود، مدارس تعطیل شده و سیده طاهره با جمع آوری دارو، رساندن نان به مدافعان شهر،در کمک به بسیجیان و پاسداران کار و فعالیت بسیاری کرد. تا اینکه هنگام غروب در حالی که 14بهار بیشتر از عمر کوتاهش نمیگذشت، با اصابت دو گلوله به گردن و قلبش به فیض شهادت رسید.
شهادتی که بر او طبق دشت نوشته هایش الهام شده بود . او در نامه ای زیبا نوشته بود که «می رویم و دوباره فلسفه شهادت را زنده خواهیم کرد. صف های طولانی برای شهادت تشکیل خواهیم داد و روزه ی خون خواهیم گرفت.»
عصر روز هفتم بهمن، پیکر پاک شهید سیده طاهره را به حسینیه ارشاد منتقل کردند و روز هشتم بهمن، بر روی دست های زنان شرکت کننده در مراسم تشییع چهل شهید آمل قرار گرفت و در امامزاده ابراهیم این شهرستان به خاک سپرده شد.